یک ضرب المثل بسیار قدیمی از اوز
یک ضرب المثل بسیار قدیمی از اوز

معنی اش این است که جان (جو) خود آدم از جان دلبندانش (جو بَندو) عزیز تر است، اگر شعر مهستی (اگر اشتباه نکنم اثر نظامی گنجوی است) را بخوانید معنی دقیق این ضرب المثل را می فهمید. بهتر است بطور خلاصه برایتان بنویسم. آن شعر قصه مادر است که همیشه می گفت خدایا جان مرا به جای دخترم مهستی بگیر. تا اینکه دخترش بیمار شد و او در هرکاره (دیگ سنگی) برایش آش بار گذاشت، از آنجائیکه در خانه باز بود گاوی به هوای بوی آش به داخل خانه آمد، بو کشید تا به آشپزخانه رسید. در دیگ را با شاخش انداخت و سرش را داخل دیگ کرد. آش داغ بود و گاو عقب کشید و لی دیگ روی سرش وارو شد و او ماغ کشان و یا سر سوخته شروع به دویدن دور باغچه کرد. مادر با دیدن این صحنه با صدای بلند در آمد که: ملک الموت من نه مهست ام / آن یکی پیرزال محنتی ام.
+ نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۲ ساعت 21:35 توسط عنایت الله نامور
|
درگستره تاریخی لارستان که بنا به اساطیر گذشته ای به قدمت تبار قوم آریا دارد زبانی رایج است که تنها میراث دار - و تقریبا مشابه - زبانی است که زمانی مردم عصرساسانیان به آن کتیبه ها نوشته ؛ شعر ها سروده و کتابها ی بزرگ تالیف کرده اند . اینک نیز در خاستگاه و مهد اولیه آن ما دراین گستره تاریخی لارستان با همان کهن واژه های ناب زندگی می کنیم و با آن عواطف و احساس خود را بیان می کنیم .